Tag Archives: دلنوشته کوتاه

دریای هستی

ای دریای هستی بیا , موج سرکش زندگی را روانه ام کرده ای , من درکنارساحل افکارم دست وپا می زنم , من درانتظار وباآبیِ رنگ خیلالم , باتو قدم می زنم …     سیمین افشارلطفی سیمین افشار لطفی

Read More »

تابستان

سلام به تابستان , به گرمی صداقتش , به نشانه گیری آفتابش , و نشستن زیر سایه یک درخت و پناه بردن به تنهایی خود …     سیمین افشارلطفی سیمین افشار لطفی

Read More »

فصل پاییز

میدونی ، پاییز دل آدمو یه جورایی می کنه ، آدم بیشتر بخودش فکر میکنه ، انگاری میگه تند نرو ، یواش تر برو ، نذار زود بگذره ، مثل اینکه تنها فصلیه که دلش به حال ما می سوزه چون مارو شبیه خودش می بینه ، مثل یه معلم …

Read More »

زندگی یه شهربازی بزرگه

شهربازی بزرگ

و زندگی یه شهر بازی بزرگه ، وقتی مشغول بازی با اسباب بازیهاشی ، می گذره ، برای همینه که متوجه نمی شی وهمیشه بارفتن به گذشته به دنبالش می گردی سیمین افشار لطفی

Read More »

آرزو

خداوند آرزو را روزی آنجایی که تصورش را نمی کنی حتما” برآورده می کند … سیمین افشار لطفی

Read More »