ای دریای هستی بیا , موج سرکش زندگی را روانه ام کرده ای , من درکنارساحل افکارم دست وپا می زنم , من درانتظار وباآبیِ رنگ خیلالم , باتو قدم می زنم … سیمین افشارلطفی سیمین افشار لطفی
Read More »شادی
شادی قسمت کوچکی از زندگیم بود , آنرا به چه کسی و درکدام بازاری فروختم ؟؟؟؟؟؟ سیمین افشار لطفی
Read More »تابستان
سلام به تابستان , به گرمی صداقتش , به نشانه گیری آفتابش , و نشستن زیر سایه یک درخت و پناه بردن به تنهایی خود … سیمین افشارلطفی سیمین افشار لطفی
Read More »فصل پاییز
میدونی ، پاییز دل آدمو یه جورایی می کنه ، آدم بیشتر بخودش فکر میکنه ، انگاری میگه تند نرو ، یواش تر برو ، نذار زود بگذره ، مثل اینکه تنها فصلیه که دلش به حال ما می سوزه چون مارو شبیه خودش می بینه ، مثل یه معلم …
Read More »زندگی یه شهربازی بزرگه
و زندگی یه شهر بازی بزرگه ، وقتی مشغول بازی با اسباب بازیهاشی ، می گذره ، برای همینه که متوجه نمی شی وهمیشه بارفتن به گذشته به دنبالش می گردی سیمین افشار لطفی
Read More »آرزو
خداوند آرزو را روزی آنجایی که تصورش را نمی کنی حتما” برآورده می کند … سیمین افشار لطفی
Read More »