شادی قسمت کوچکی از زندگیم بود , آنرا به چه کسی و درکدام بازاری فروختم ؟؟؟؟؟؟ سیمین افشار لطفی
Read More »بهار می آید …
دوباره بهار می آید تا شکوفه دلت باز شود ، بیدمشک ها و یاس های بنفش و سفید سر بِزیر ، از شیشه مست زمان عطر می پاچند، و پروانه ها گویی سرگردان گلهایند و آشیانه هایی که بوی پَر گرفته است، دوباره بهار می آید و به دلت سرخواهد …
Read More »زندگی یه شهربازی بزرگه
و زندگی یه شهر بازی بزرگه ، وقتی مشغول بازی با اسباب بازیهاشی ، می گذره ، برای همینه که متوجه نمی شی وهمیشه بارفتن به گذشته به دنبالش می گردی سیمین افشار لطفی
Read More »