Tag Archives: ادبیات

زمان

زمان

چو خوشه ای به تاکستان زمان آویزانم، زیر پا مانده ی روزگارم، تلخ و گس و گمنامم من، در جام زمان، نیاسودم من … سیمین افشار لطفی

Read More »

باغ سیب

باغ سیب

زندگی را سفری باید کرد، باغش را باید دید، سیب را باید چید، برسر سفره جان باید نشست؛ عشق را گازی زد … سیمین افشار لطفی

Read More »

زندگی

زندگی

زندگی زندگی صلح است و آزادی و عشق برای صلح انسان باش، برای آزادی بخشنده و برای عشق ایثارگر …   سیمین افشار لطفی

Read More »